1- ناقه ی امام آذین بسته، کجاوه ی نقره، پرده های حریر
انداخته. کاروان رسید نیشابور. نمی خواستند بایستند تا امام پیاده شود.
جعمیت مردم می ترساندشان. مردم طاقت نیاوردند امام را نبینند. دو نفر از
بزرگان آمدند جلو.
- آقاجان، به حق پدران بزرگوارتان اجازه بدهید ببینیم تان و حدیثی بگویید از آن ها.
ناقه را نگه داشتند، پرده ها کنار رفت. سر امام بیرون آمد. ماه بود، آفتاب بود... نمی دانم هر چه بود در چشمهای مردم می درخشید. مردم از هوش رفتند، نعره ها زدند، گریبان ها دریدند، انگار می خواستند دست هایشان را ببرند. خودشان را انداختند روی خاک ها و آن ها که نزدیکتر بودند، ناقه اش را بوسه باران کردند. آن قدر گریه کردند که لباسهایشان خیس شد.
ظهر شد، روز به نیمه رسید. فریاد و اشک و اشتیاق ادامه داشت.
2- همان دو نفر فریاد زدند، "مردم آرام باشید، نمی گذارید صدای امام بهتان برسد. امام را اذیت نکنید." ساکت شدند.
- آقاجان، نمی خواهید حدیثی بگویید که در دنیا و آخرت از ان بهره ببریم.
امام کلمه به کلمه گفت. آرام، تا هر بیست و چهار هزار نفر بنویسند.
- پدرم موسی بن جعفر شنیده از پدرش جعفر بن محمد و او از پدرش محمد بن علی و او از پدرش علی بن حسین و او از پدرش حسین بن علی و او از پدرش علی بن ابی طالب که گفت پیامبر حدیث کرد مرا از جبرئیل که شنیده از خداوند تعالی، کلمه " لااله الاالله" دژ محکم من است، هر کس داخل دژ شود از عذاب من ایمن خواهد بود."
3- ناقه ی امام راه افتاد. چشم ها دنبال ناقه. همه محو حدیث. دوباره ایستاد. دوباره صورت ماه امام از کجاوه بیرون آمد.
- به شرطها و شروطها.
آن دو نفر فریاد زدند:" به شرطها و شروطها؟"
- و انا من شروطها!
( متن از کتاب: آفتاب هشتمین، نوشته لیلا شمس)
4- این داستان مردم نیشابور و ارادتشون به امام رئوف بود... شما داستانتون رو بنویسید برای ما. حتما خواندنی خواهد بود...
مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) نقل می کنند که یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف،
پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه میکنند
و شانههایشان از شدت گریه تکان میخورد، رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم:
ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتادهاید؟
ایشان فرمودند: یک لحظه، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دیدم
که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند:
" آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع میروند دنبال کار خودشان
و هیچکدام برای فرج من دعا نمیکنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است!"
و من از گلایه امام زمان (عج) به گریه افتادم.
روز ظهور تو، چه سرافکنده می شوند آنانکه در دعای فرج کم گذاشتند.....
اللهم عجل لولیک الفرج
امام خامنه ای حفظه الله :
آنکسی که ندای تفرقه بین شیعه و سنی را سر می دهد و به بهانه مذهب،
می خواهد وحدت ملی را به هم بزند، چه شیعه باشد وچه سنى، مزدور دشمن است، چه بداند، چه نداند.
گاهی بعضی ها مزدور دشمنند و خودشان نمی دانند.
افرادی را هم ازبین شیعیان میشناسیم که فقط مسئله شان مسئله نادانی نیست،
بلکه مأموریت دارندبرای اینکه ایجاد اختلاف کنند به مقدسات اهل سنت اهانت می کنند،
عرض میکنم: رفتار هردوگروه حرام شرعی است و خلاف قانونی است.
(بیانات معظم له درجمع مردم استان کردستان درمیدان آزادی سنندج - 22/02/1388)